کی باورش میشه... بعد از یک ماه بالاخره اتاقم رو مرتب کردم.احساس میکنم داره نفس میکشه بدبخت
پ.ن: البته الان که اینو مینویسم روی تَلی از لباس هایی که روزی شسته و تاشده بودند نشستم!!!
پ.ن۲:وکـیل جان گفته ۱۰ میلیون باید بدم...نمیدونم چه جوری این پولها از گلوش پایین میره (برای اینکه نگرانم که تو گلوش گیر کنه و خفه شه و بمیره! احتمالا اصلا همچین پولی نمیدم!!!) دیروز کلی ریده شد بر احوالاتم...پوووووووووووووف
+ نوشته شده در سه شنبه نهم مرداد ۱۳۸۶ ساعت توسط من
|