نمیدونم تا حالا گذرت به بیمارستان بـقیه ا... افتاده یا نه...اگه نه که شانس اوردی. یه خصوصیات خاصی داره که عمراً بتونی عینش رو تو تهرون که سهله، کل خاورمیانه پیداکنی!و اصلا باورت نمیشه که تو ونک بشه همچین جزیره ای رو که در صدر اسـلام میگذره پیدا کنی! از خصوصیات منحصر به فردش اینکه اگه داری برای یه دکتر شرح بیمارو(زن) میدی اون ترجیح میده لولای در رو ورانداز کنه تا بیمار رو! یا پرستارها تو بخش با مانتو هستن و دکترا و انترن و رزیدنت و همه(مرد) هی میان میرن و اشکال شـرعی هم وجود نداره ولی اگه خانوم پرستار بخواد تو راهرو راه بره باید با چـادر باشه...قیافه هاشون خیلی باحال میشه، فکر کن چادرشو به دندون گرفته و تُفِش شعاع ۱۵سانتی چادرش رو خیس کرده!با یه پرونده به دست داره ویلچر مریض هل میده! آها کلی چیز هم یاد گرفتم،مثلا انواع چادر،اگه خیلی طرف خوش تیپ باشه تو گلهای چادرش جنس پارچش نازک تره و به جای گل طرحها فانتزی فَشِن داره! و این کلی باحالیه طرف رو نشون میده! و اینکه چـادر هم خط اطو داره!(اینو واقعا نمیدونستم!!!)

 آها یه چیز دیگه اینکه عمرا بتونی بفهمی کی دکتره.مثلا دم استیشن اورژانس وایساده بودم که احساس کردم پهلوییم یه آروغ جانانه زد و بوی پیاز دهنش داشت خفم میکرد...برگشتم چپ چپ نگاه کردن دیدم یه مرد ۵۰/۶۰ ساله با ریش نامنظم که شلوار سبز لجنی پاشه که سَر جیبش پاره ست و یه بلوز قهوه ای با راههای کرم که زیر بغلش شوره عرق زده... همون جور که داشتم بهش نگا میکردم با ناخونش لای دندوناش رو پاک کرد بعد با همون انگشتش  گوشش رو پاک کرد! ترجیح دادم نفسم رو حبس کنم دیگه نگاش نکنم که کمتر حالم بــِهَم بخوره!دیدم پرستاره گوله دوید سمتش و گفت وای شرمنده دکتر معطل شدین!یارو متخصص قلب بود اومده بود مشاوره بده!!!

کلا هم هنگام تردد کاملا قانون جنگل رعایت میشه و هُل دادن یه رفتار روتین هست و اصلا نباید خودتو ناراحت کنی!

ولی از هرچه بگذریم قیافه خودم با اون چادر خِنگ مضحک ترین پدیده دیروز بود! هر جاش رو جمع میکردم از اون وَر لیز میخورد پایین... و گاها  روسریم هم میکشید و کــُلِ حـجاب بنده بر باد میرفت! 

خلاصه که دیروز رسماً، عرفاً و شرعاً دهنم سرویس شد...