۵شنبه ای رفتم کنسرت لی لی افشار...احساس میکردم گوشم به طور کامل دِفـرَ گ شد...حسابی حالشو بردم مدتها بود اینجوری از موزیک زنده خر کیف نشده بودم  محل برگزاریش تو فرهنگسرای نیاوران بود سالنش خوب بود فقط اینکه به صندلی هاش روغن نزده بودن برای همین در طول اجرا سیخ باید مینشستی....(آخرین کنسرتی که رفتم برای سیمین قانم بود تو تالار وحدت...پووووووف تمام مدت یه جانور ۳-۴ ساله بغل نـَنَش رو صندلی بغلی بود که یا داشت صدای زَروَرق چیزایی که میخورد رو در میاورد یا مانتوی من رو لگد میکرد! اعضای ارکستر هم که کلا همه خارج میزدن...)

هر چی ۵شنبه حال کردم جمعه از دماغم در اومد...فکرشو کن یه کله از صبح صدای تلویزیون تو مخم بود اونم چه فیلمهایی...باغ آلوچه!!!عیالوار!!!و تحفه هند!!!نمیدونم این اَبــَویه من این فیلمها رو از کجا گیر میاره البته آخری گویا از ماهواره پخش میشد، خلاصش سیستم کلاً رو اعصابِ من داشت شنا میکرد!

قبض تلفن ثابتم اومده ۵۴ هزار تومن که ۲۳ تومنش مال خدمات هوشمندِ!بر پدرشون...من کجا اِنقدر اینترنت وصل شدم...اونم تو این وانفسای بی پولی کیه که بره پول تلفن بده...اگه آپ نشدم بدون قطعم کردن...

دیروز یه ساعت داشتم با یکی از دوستای قدیمیم(پسر) چت میکردم. اَََََََََََه حالم از خودم بهم خورد عینه این خان جونها داشتم یه کله نصیحت میکردم و جملات مثبت تو مخ این بشر میکردم...اصلا یکی بگه، یارو الان تو ناف اروپا داره میره دانشگاه حالشو میبره مشکلاتشو میاد واسه من میگه و هی ننه من غریبم در میاره!به من چه آخه...والا! مگه کسی پیدا میشه بشینه ننه من غریبمهای من رو بشنوه...آخر سر هم کلی تشکر که وااااااااااااااااای تو چی بودی و من تو رو از دست دادم!!! انقده حرص خوردم از دست خودم که ادای فلورانس ناینتینگل رو براش در اوردم!